دارالعرفان/ مفسر، محقق و پژوهشگر علوم و معارف اسلامی خواستار توجه ویژه به ادعیه در ماه شعبان شد.

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان، به مناسبت فرا رسیدن ماه شعبان، در حسینیه هدایت تهران با اشاره به نقشی که زبان می تواند در گناه کردن داشته باشد گفت: گاهی اوقات آدم گناهانی را با زبان انجام می دهد که جهانی را تا قیامت به آتش می کشد. بیهوده نیست که خداوند در قرآن از سوره بقره تا جزء آخر در مورد دست، پا، شکم، شهوت، گوش و چشم حرف زده است اما برای نوک زبان بیش از مابقی اعضا و جوارح بدن آیه نازل کرده است و ما اگر صرفاً عدد این آیات را بدانیم نیز حواس خود را بیشتر جمع خواهیم کرد.

ایشان در ادامه با اشاره به یکی از ادعیه امام حسین(ع) بیان کرد: از وجود مبارک سیدالشهدا(ع) دعایی نقل شده که این دعا جنبه علمی، توحیدی، انسانی و اخلاقی دارد. متن این دعا کمتر از یک صفحه است و جزء دعاهای مختصر است اما وقتی دقت می کنیم، می بینیم حضرت این دعا را به صورت یک افق قرار داده که حقایق زیادی مثل خورشید از این افق طلوع می کند.

مفسّر و محقق قرآن کریم در ادامه افزود: نوشته اند که خود حضرت این دعا را در گرفتاری ها، سختی ها و بلاها می خواندند و حتی این دعا را روز عاشورا نیز خوانده اند. سفارش کرده اند از جمله دعاهایی که در ماه شعبان خوانده می شود، این دعا نیز در این ماه خوانده شود. خواندن این دعا در ماه شعبان اقتدای به امام حسین(ع) است و اگر بتوانیم خودمان را در وضعیتی قرار دهیم که از زبان خودمان این دعا را نخوانیم بلکه از زبان امام حسین(ع) این دعا خوانده شود اثر بیشتری خواهد داشت.

این استاد برجسته اخلاق تصریح کرد: راه تحقق این مسئله نیز این است که حداقل یک تصمیم محکم بگیریم که در این ماه شعبان، آلوده به معصیت نشویم. اگر با پاکی این دعا خوانده شود، از زبان امام حسین(ع) خوانده شده و اینگونه دعا خواندن یقیناً مستجاب شده است. البته این ظاهر مسئله است و باطن آن این است که این ادعیه به قول اهل حکمت و عرفان، ازمنابع الهیه برای صیرورت صادر شده است. صیرورت به معنای شدن است. یعنی طوری دعا را بخوانیم و بفهمیم که حقایق آن دعا در وجودمان رخ نشان دهد. یعنی هرچه دعا می گوید، اعم از مسائل اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی و عبادی، همان شود.

نویسنده کتاب ارزشمند «طهارت باطنی» بیان کرد: اگر این صیرورت حاصل شود، در حقیقت انسان مؤدب به آداب الهی شده است. اگر بخواهیم آداب الهی را تماشا کنیم می بینیم که در یک مصداق، این آداب ریشه دوانده و پای ثابت پیدا کرده است و محال بوده که در خطرها و حادثه ها و... آن شخص را تغییر دهد، آن شخص پیامبر(ص) است. وقتی حقایق پای ثابت پیدا کنند، تغییر نیز محال می شود. تماشای این آداب نیز سخت نیست. امام علی(ع) فرمود پیامبر(ص) من را به آداب الهی مؤدب کرد. اما سؤال این است که رسول خدا(ص) را چه کسی مؤدب کرد؟ در پاسخ باید بگوییم که خیلی از کتب نقل کرده اند که ایشان فرمودند «ادّبنی ربی»، خداوند من را مؤدب به آداب کرد.

این مبلغ عرصه بین الملل خاطر نشان کرد: نکته جالب توجه این عبارت، کلمه «رب» است. «رب» به معنای مالکی است که به مملوک خود عاشقانه توجه تربیتی دارد که البته این مالکِ عاشق به همه انسان ها توجه تربیتی عاشقانه دارد و حکمای الهی می گویند بسیاری از مردم با کلنگ بدفکری و غفلت و بی توجهی، دیوار قابلیت خود را خراب کرده اند و این نقاشِ عاشق، قلمش همیشه روان و جاری است و می خواهد نقاشی کند، اما دیواری وجود ندارد، چنانکه خیلی ها کافر و مشرک از آب درمی آیند، بنابراین دیواری که این نقاشِ عاشق با قلم عشق خود مسائل تربیتی را روی آن بکشد نیست و انسان ها خود این دیوار را تخریب می کنند.

استاد انصاریان بیان کرد: اما آنهایی که این دیوار قابلیت را خراب نکردند، اعم از اولیاء و ائمه و عارفان و...، روی اینها این تربیت، نقاشی شده است، آن هم با قلم مالکی که عاشق مملوک خود است. بنابراین؛ این مالکِ عاشق، دیوار قابلیت پیامبر(ص) را صد درصد سالم دید و تمام مسائل تربیت و آدابش را روی ایشان با رنگ ثابت نقاشی کرد.

وی در ادامه افزود: پیامبر(ص) قبل از ۴۰ سالگی، زندگی آرامی داشت و فقط یک گروه بسیار حسودی به او حسادت می ورزیدند که عبارت از عالمان یهودی بودند. قرآن مجید می گوید: آنان در این لباس دائم از ملت یهود، جیب خود را پُر و دنیای خود را آباد می کردند و با مردم نیز کاری کرده بودند که مردم حرف آنها را باور می کردند و گروه خود را شست وشوی مغزی دادند. البته باید اشاره کنم که عوام یهود و نصرانی که قبل از ولادت پیامبر(ص) وصف ایشان را شنیده بودند و منتظر آمدن ایشان بودند اما از دنیا رفتند، اینان مؤمن از دنیا رفته اند ولو اینکه نتوانستند در دوران حیات پیامبر(ص) زنده باشند اما در هر صورت عالمان یهود و نصرانی در زمان رسول خدا(ص) سعی داشتند که مردم را منحرف کنند.

خطیب توانای حوزه در ادامه بیان کرد: زمانی که پیامبر(ص) مبعوث به رسالت شد، عوام یهود که از اوصاف ایشان مطلع بودند نزد عالمان خود حاضر شدند و پرسیدند که آیا این شخص همانی است که در تورات و انجیل وصف او آمده است؟ در این زمان بود که عالمانشان این مردم را منحرف کردند و گفتند این شخص آن منجی که وصفش در تورات و انجیل آمده نیست و شخص مورد نظر هنوز به دنیا نیامده است. بنابراین از همینجا این دو خط یهودی و مسیحی تا به امروز تداوم پیدا کردند که حالا به صورت یهودی صهیونیست و مسیحی صهیونیست به جان جامعه جهانی افتاده اند و گناه اینها نیز به پای کسانی است که در زمان پیامبر(ص) به توده مردم گفتند، این شخص آن فردی نیست که خدا گفته است.

وی بیان کرد: در روایات نیز در مورد زبان، روایات عجیبی داریم که خداوند فقط در اعضا و جوارح و جوانح ما یکبار با عقل و یکبار با زبان صحبت کرده است. در اصول کافی به نقل از امام صادق(ع) نقل شده که صحبت خداوند با عقل این است که روز قیامت به خاطر تو به مردم پاداش می دهم و به خاطر تو مردم را عذاب می کنم چون هر کسی آنچه را که تو از من، دین، نبوت، قرآن و... می فهمد که قابل فهم است و عمل می کند پاداش می دهم اما کسی که عقل را اسیر شهوت می کند جایگاهش در دوزخ است.

استاد انصاریان در ادامه به زندگی رسول خدا(ص) اشاره و بیان کرد: پیامبر تا۴۰ سالگی زندگی آرامی داشت و حتی مشرکین مکه که بدترین مردم بودند به ایشان احترام می گذاشتند و لقب امین نیز از جانب آنها به رسول خدا(ص) داده شد و هر کس هر شیء قیمتی داشت به ایشان می داد، چون یک شغل مشرکان دزدی و غارت بود که اینها از ترس بدوی ها و افراد فاجر و فاسق، امانت را نزد پیامبر(ص) می آوردند، اما وقتی که بعثت ظهور کرد و پیامبر(ص) مردم را به دین خدا دعوت کرد، ۸۳ جنگ را در ۱۰ سال بر پیامبر(ص) تحمیل کرد و در مکه که ۱۳ سال در آنجا بودند نیز جنگی صورت نگرفت اما مشرکان، مؤمنان را قطعه قطعه می کردند تا پیامبر(ص) را بترسانند. پدر و مادر عمار یعنی یاسر و سمیه را گرفتند و بعد آنها را طناب پیچ کردند و به شتر بستند و شتر را در صحرای عربستان می دواندند و وقتی که کار شتر تمام می شد، از این ها یک تکه گوشت هم باقی نمی ماند یعنی حتی قبری هم ندارند.

این استاد برجسته اخلاق با اشاره به نحوه مبارزه مشرکان با رسول خدا(ص) بیان کرد: این افراد برای اینکه مردم را از ایمان آوردن به رسول خدا(ص) منع کنند، سه تهمت به رسول خدا(ص) زدند؛ اول اینکه گفتند پیامبر(ص) تا ۴۰ سالگی خوب بوده، اما دیوانه شده است و آیه «وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»، یعنی به مردم القا می کردند تا بقبولانند که او دیوانه است. تهمت دومی که پخش کردند این بود که می گفتند رسول خدا(ص) کذاب و افترازن است و دروغ می گوید که این قرآن از طرف خدا آمده است، در واقع با یهود و نصارا ارتباط داشته و آنها برای او می نویسند و لذا کذاب است و تهمت سوم اینکه پیامبر(ص) را ساحر می خواندند.

وی در ادامه افزود: می خواهم بگویم دیوار قابلیت پیامبر صد درصد سلامتی داشت که خداوند، یعنی مالکِ عاشق روی این دیوار نقاشی کرد که نقش تربیتی خدا در طول ۲۳ سال با آن همه حادثه، یک ذره اش نیز کمرنگ نشد و امام علی(ع) می گوید پیامبر(ص) این نقش را روی قابلیت من نقاشی کرد. اگر می خواهید آداب الهی را ببینید، علی(ع) را ببینید. علی(ع) آداب الهی است و بعد اگر برای کس دیگری می خواهید ببینید، امام علی(ع) با تمام وجود در حضرت سید الشهدا(ع) جلوه کرده، یعنی وقتی امام حسین(ع) را می بینید بگویید علی(ع) را دیدم. همچنین باید اشاره کنم که دعا برای صیرورت و شدن است، یعنی قابلیت نشان دهیم که این دعاها که نقش های نقاش ازل و ابد است، روی دیوار قابلیت ما نقاشی شود.

137420_photo_2019-04-13_11-03-43
تاریخ: چهارشنبه 28 فروردین 1398  1:57 PM