خبرگزاری شبستان:  سی ام مرداد ماه به نام «روز جهاني مسجد» است که مصادف با به آتش کشيده شدن مسجد الاقصي به دست صهيونيست هاي افراطي است. به همين مناسبت به بازخواني فرازهايي از بيانات مقام معظم رهبري درباره اهميت مسجد مي پردازيم.

در فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در مورد مساجد آمده است: باید با برنامه‌ریزی صحیح و استفاده از ابزارهای فرهنگی و هنری عمران معنوی مساجد را تقویت کرد و از ظرفیت شوق‌آوری و شورآفرینی مساجد برای جذب قشرهای مختلف مردم بهره برد.

 مسجد کانون‌ مؤثری است که علاوه بر این که نقش خود را به‌عنوان یک نهاد موفق اجتماعی در طول حیات ارزشمند خویش به‌خوبی ایفا نموده‌ بلکه به‌صورت فردی نیز زمینه تمسک و بهره‌مندی از رفتارهای اجتماعی، شخصی و خانوادگی و همچنین بهره‌مندی از سبک و سیاق زندگی معنوی و اسلامی در این امور را از طریق مبلغان، روحانیون و عالمان وارسته دینی در قالب سخنرانی، وعظ و خطابه در منابر مساجد که یکی از عناصر و اجزای مهم مساجد در انتقال پیام‌ها محسوب می‌شوند فراهم کرده است.

مسجد؛ بهترين مكان براي حفظ دين مردم

ما بايد نگران دين مردم باشيم. بهترين جا براي حفظ دين مردم، همين مساجد است. من به شما عرض كنم كه: آقايان! بعد از انقلاب، مساجد در چشم صاحبان مساجد متاسفانه ارزششان را از دست دادند. تا كسي در جايي يك اشتغال مختصر پيدا كرد، فوراً مسجدش تعطيل شد. اول ظهر و عصر را تعطيل كرد، بعد مغرب و عشا را تعطيل كرد، نماز صبح هم كه اصلاً نبود ‎‎؛ اينها اشكال است. بايد تلاش كنيد بدون تعطيل  هر سه وقت  در مساجد تهران نماز خوانده بشود: هم صبح برويد نماز؛ هم ظهر و عصر را بخوانيد؛ هم مغرب و عشا را بخوانيد. نفرماييد مأمومين نمي آيند. به تجربه ثابت شده است كه اگر ائمه جماعت حاضر باشند، مأمومين مي آيند؛ مردم نماز جماعت مي خواهند. وقتي امام جماعت نرفت يا وقتي دير و نامنظم رفت؛ اذان مغرب را دادند و نيم ساعت هم گذشته، وقت فضيلت تمام شده، تازه آقا نفس نفس زنان سر مي رسد، اين نماز جماعت نشد كه! وقت نماز ظهر مي گذرد؛ دكانش را بسته و آمده آنجا نشسته است؛ منتظر است كه آقا تشريف بياورد، آقا نمي آيد؛ بعد معلوم مي شود كه مثلاً آقا امروز كار داشته است. اين كه نمي شود؛ اين نماز جماعت نشد . امام جماعت بايد اول وقت در محراب اقامه جماعت بكند بايد قبل از وقت آنجا نشسته باشد. بعد از اقامه نماز رويش را به مردم بكند و همچناني كه مستحب است، با مردم حرفي بزند؛ امكاني بدهد تا آنها از او سئوال كنند. وقتي ما خودمان را در مسجد به مردم نشان ندهيم، بعد از شش ماه كه يك شب فرصتي پيدا كرديم، همه مي ريزند سرمان؛ ولي وقتي هر شب باشيم، اين طور نمي شود. هر شب به چند نفر از مردم مي رسيم؛ سئوالي مي كنند، مسئله اي دارند، مي خواهند وجوهاتي بدهند، شكايتي از كسي دارند. مسجد مهم است. همچنان كه امام فرمودند، واقعاً مسجد سنگر است و اين سنگر را بايد صاحب سنگر حفظ كند؛ ديگران هم به او جذب مي شوند. (4/8/1373)

 

مسجد؛ مرکز تصفيه روح

مسجد، هم مدرسه است، هم دانشگاه، هم مرکز تفکّر و تأمل، هم مرکز تصفيه روح، هم مرکز خلوص و مرکز اتّصال بنده به خداست. ارتباط زمين و آسمان است. جايى است که انسان خود را به منبع لايزال فيض و قدرت وصل مى‌کند. انسان در مسجد، خود را به خدا متصّل مى‌کند.

بنابراين بايد قدر مساجد را دانست. بايد در مساجد حضور پيدا کرد. بحمداللَّه به برکت انقلاب در اين سال هاى اخير، اين معنا زياد شده و کيفيّت پيدا کرده است. همه شنيديد که امسال در ايام اعتکاف در ماه مبارک رجب، در بسيارى از مساجد سراسر کشور، جوانان ما، زنان و مردان از قشرها و سنين مختلف، رفتند و در مسجد ماندند؛ سه روز روزه گرفتند و با خدا مأنوس شدند. بعد از آن هم با گريه و اشک و آه، مسجد را وداع گفتند و بيرون آمدند، تا براى سال آينده آماده شوند.

عزيزان من! اين براى يک جامعه، علامت خوبى است. «الذين ان مکّنا هم فى‌الارض اقاموا الصلوة»، علامت يک حکومت الهى، علامت يک حرکت صحيح و داراى جهت‌گيرى صحيح است. اين را جدّى بگيريد و تقويت کنيد. بحمداللَّه مسأله تنظيف و تطهير و پاکسازى و غبارروبى و عطرافشان مساجد - کارهايى که اين روزها انجام مى‌گيرد - همه جزء کارهاى خوبى است که بحمداللَّه انجام هم مى‌گيرد و خوب است که انجام دهيد. (بيانات در ديدار مردم قم- 19/10/ ١٣٧٥)

من سفارش می‌کنم که کانونهاى فرهنگى هنرى مساجد را فراموش نکنید؛ البته با همکارى بسیج. بد است که بین روحانى مسجد و بسیج مسجد، اختلاف به وجود بیاید. نه، با همکارى بسیج، این کانون‌هاى فرهنگى - هنرى مساجد را مؤثر کنید، برایش کار کنید. بنشینید فکر کنید، مطالعه کنید و سخنى که متناسب با نیاز آن جوانى است که آنجا حضور پیدا می‌کند، فراهم کنید. مطالعه کنید. کتاب‌هائى وجود دارد که می‌شود از این کتاب‌ها استفاده کرد. کتاب‌هائى هست؛ بروید بپرسید، تحقیق کنید از کسانى که اهلش هستند. خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوان‌ها باشید. با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌اى داشته باشد؛ داشته باشد. بعضى از همین‌هائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهمان‌نواز، هم بقیه‌ى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانم‌هائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ به این اهداف و آرمان‌هاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص‌هاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.

آنهائى که درسشان یک قدرى پیش رفته، لباس روحانیت بپوشند؛ اما بدانند لباس طلبگى پوشیدن، بار سنگینى است. این عمامه‌ چند سیرى که شما روى سرت میگذارى، خیلى سنگین است. بمجردى که دیدند شما عمامه دارى، سیل سؤال و اشکال و اینها وارد می‌شود. اگر آنچه که نمیدانى، گفتى نمیدانم، بعد رفتى آن را تحقیق کردى و دانستى و احیاناً آمدى به او گفتى، این خوب است؛ اما اگر آنچه که نمیدانى، به شکل غلط جواب دادى، یا چون نمیدانستى، عصبانى شدى که چرا این را از من سؤال کرد، این دیگر خوب نیست. اگر بناست آدم اینجور باشد، نبودن بهتر است.

امامت جماعت در مساجد را محترم بشمارید، مهم بشمارید. کسانى که شایستگى دارند، امامت مساجد خیلى مهم است. در هر وعده‌ى نماز، یا لااقل در هر شبانه‌روزى یک وعده‌ى نماز، با مردم حرف بزنید و افکار را باز کنید. با ذکر حقایق دین و مناقب ائمه(ع) دل‌ها را روشن کنید؛ دل‌ها روشن می‌شود. (بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالى - ١٣٩١/٠٧/١٩)

 

تقويت مسجد با استفاده از ابزارهاي فرهنگي، هنري

مساجد، جايگاه ارتباط انسان با پروردگار و از جمله مراکز تصميم‌گيري‌هاي اجتماعي و سياسي جوامع اسلامي است بايد با برنامه‌ريزي صحيح و استفاده از ابزارهاي فرهنگي، هنري، عمران معنوي مساجد را تقويت کرد و از ظرفيت شوق‌آوري و شورآفريني مساجد براي جذب قشرهاي مختلف مردم و تبليغ مفاهيم و معارف اسلامي، بهره‌گيري کامل کرد.

ارتباط بين مساجد کشورهاي اسلامي ضروري است. حادثه آتش زدن مسجدالاقصي نشان‌دهنده‌ جهت‌گيري هميشگي دنياي استکبار بر ضد مظاهر و جلوه‌هاي هويت مسلمانان است و به همين علت، بايد در ذهن ملت‌هاي مسلمان زنده بماند.

سياست‌ها و تلاش‌هاي آمريکايي‌ها و صهيونيست‌ها براي خنثي‌کردن جذابيت و قدرت نفوذ اسلام در ميان ملت‌ها با شکست مواجه شده است، دشمنان اسلام در مقابل روش‌هاي نشأت‌گرفته از ايمان اسلامي مردم منطقه حقيقتاً درمانده‌اند و اگر اين روند با اميد و ايمان و ابتکار بيشتر ملت‌هاي مسلمان ادامه يابد يقيناً نصرت و ياري پروردگار بيش از پيش شامل حال مسلمانان خواهد شد. (ديدار شرکت‌کنندگان در همايش هفته گرامي‌داشت مساجد با رهبر انقلاب -30/5/1384)

 

اذان ؛‌يك شعار اسلامي است

همه آحاد جامعه بايد سعي كنند كه صورت جامعه را يك صورت اسلامي قرار بدهند. من همين جا، خلاء اذان در جامعه مان را يادآور بشوم. در اين تهران، صداي اذان به گوش انسان نمي رسد. چرا؟ اذان، يك شعار اسلامي است. ما با اينكه پشت بلندگو، تا دير وقتي از شب، شعر يا قرآن يا نوحـه بخواننـد و مزاحم همسايه ها بشوند، مخالفيم. با چنين چيزي، مقابله هم مي كنيم. اما با اينكه صداي اذان، اول ظهر و مغرب و صبح، بخصوص از حنجره ها خارج بشود، صددرصد موافقيم.

اذان، چيز خيلي خوبي است؛ «حي علي الصلوه» ، «حي علي الفلاح» ، «الله اكبر» . چرا در جامعه اذان نيست؟ اذان با توجه، به دل ها اميد مي دهد. بانگ اذان،‌ دل هاي افسرده را روشن مي كند البته در سحرها، براي اذان صبح، از بلندگو استفاده نكنند، با حنجره اشكالي ندارد. هر چند وقت بيداري است اما ممكن است اسباب زحمت بشود. همه ظواهر جامعه، اينطور باشد. مسجدها در وقت نماز، سرشار و مالامال از انسان هاي ذاكر و ساجد و راكع باشد.

چشم ها ، ظواهر را مي بينند و پشت چشمها ،دلها قرار دارند خيال نكنيد چشم ها ، شيشه اي هستند كه در اينجا گذاشته اند . نخير، پشت چشم، دل و جان و ذهن انساني است. اين چشم ها و نيز دل هايي كه پشت آنهاست، بايد از نشانه هاي اسلام پر بشوند . (2/3/1369)

 

طنين صداي اذان در كوچه هاي شهر

در جايي مثل تهران، اقلاً در چند مسجد از مساجد هم خوب است كه با بلندگو اذان پخش بشود؛ حتي اذان صبح در شهرهاي كوچك هم به فراخور وسعت آن شهر، مي بايست اذان صبح در چند جا پخش بشود. اما در ظهر و شب اذان بگويند؛ هم اذان بلندگو، هم جلوي مساجد، هم داخل مساجد و هم در خيابانها، تا مردم به اذان گفتن عادت كنند.

 

اهميت مسجد در مناطق خاص

كار اداره مسجد در همه جا مهم است، اما بدون شك در نقاط خاص، اين شغل اهميت مضاعفي پيدا مي كند، كه تهران و تا حدودي،‌ حومه تهران از اين قبيل است. لذاست كه نفس مسئوليت امامت جماعت در مساجد، مسئوليت مهمي است. (4/8/1373)

 

مسجد؛ بهترين پايگاه بسيج

مساجد را رها نكنيد. اين نيروي مقاومت بسيج بهترين جايي كه دارد اين گروه هاي مقاومت، همين مساجد است. منتها مساجد را مسجد نگهداريد. با امام جماعت مسجد، با عبادت كنندگان مسجد، با مومنيني كه در مسجدند، برادرانه و صميمي باشيد كه بحمدالله هستيد و آن را حفظ كنيد و بيشتر كنيد. اول وقت نماز را به جماعت پشت سر پيشنماز هر مسجدي كه هستيد بخوانيد. در مراسم ديني مسجد، تبليغات آنجا شركت بكنيد. و در دعا و قرآن و مراسم مذهبي شركت بكنيد، شما و امام جماعت آن مسجد هر كس كه هست، مشتركاً مسجد را حفظ كنيد. جاذبه درست كنيد براي مسجد تا بچه هاي محل، جوان هاي محل، زن و مرد محل، مجذوب اين مسجد بشوند كه شما در آنجا هستيد و بيايند. اين مسجد بسيار چيز مهمي است و پايگاه مهمي است. (27/8/1371)

كانون هاي فرهنگي و هنري مساجد

كار فعال كردن كانون هاي فرهنگي مساجد كار خوبي است، متنها مساجد  شما مي دانيد  يك رئيس طبيعي دارد و آن امام جماعت است. اگر شما جوري عمل كنيد كه آن امام جماعت، يا تصور كند كه داريد شما جاي او را تنگ مي كنيد، يا واقعاً جاي او را تنگ كنيد، يك معارضه اي در بطن اين كار وجود دارد،‌ حواستان باشد! و حالا اگر يك وقتي امر دائر شد بين كانون فرهنگي و امام جماعت، ما امام جماعت را مقدم مي دانيم؛ اين را به شما بگويم. غرض، حواستان باشد كه نگوييد اين جا آخوند گرايي شد و گروه گرايي شد. چون قوام مسجد به آن آقاي پيشنمازي است كه آنجاست. حالا ممكن است ميانشان يك آدمي باشد كه خيلي فعال هم نباشد، چه نباشد، اما طبيعت كار اين است. خيلي خب،‌ حالا اگر شما جوري عمل كنيد كه آن آقا با شما همكاري كند وتشويق بشود به همكاري، اين ديگر «نورٌ علي نور» است. غرض، حواستان باشد؛ به اين نكته توجه كنيد. اين را من خواستم براي اين كه شما « عن بصيره» حركت كنيد. (31/2/1375)

عمران مساجد

يك جاهايي مسجد نداريم، يك جاهايي مسجد ويرانه داريم. مسجدهايي داريم كه به آن رسيدگي نمي شود. البته توجه بكنيد اولاً در اين صرف و خرج يك تشكيلات اداري به وجود نيايد، مسجد يك رئيس طبيعي دارد، يك مدير طبيعي دارد؛ و او امام مسجد است، از او استفاده كنيد، از هيئت امناهايي كه در مساجد هستند استفاده كنيد، يك تشكيلات جديدي درست نشود، فقط يك مركز پشتيباني به وجود بيايد و لاغير.

ديگر اينكه مساجد و حسينيه ها بايد به پول مردم ساخته بشوند، اين فراموش نشود. سنت صحيح رايج بين شيعه، كه عبارت بوده است از اين كه مردم مسجد بسازند، حسينيه بسازند. اين سنت، بسيار سنت با بركتي است. بايد بتوانيد پول هاي مردم را هدايت كنيد و آن: «انما يعمر مساجدالله من آمن بالله» فوت نشود. اين آيه قرآن، مايه تشويق مردم بوده است در طول سنين متماديه،‌به ساختن مساجد، به تعمير مساجد، به آباد سازي مساجد، به فرش مساجد. رو زيلوها مي نوشتند؛ اين را ما وقف كرديم. اينها دلبستگي مردم را به مسجد تأمين مي كند. اينها از بين نرود كه اين كار يك ظرافتي لازم دارد. (28/3/1375)

 

حفظ مساجد در طرح جامع شهرها

نقشه جامع را دو جور آدم، ممكن است بكشد؛ يك جور آدمي كه معتقد است مسجد را بايد حفظ كرد، يك جور آدمي كه مي گويد نه آقا، مسجد با مثلاً زمين باير چه فرقي دارد. دو جور آدم نقشه مي ريزد. در يكي از شهرها بنده رفتم ديدم يك خيابان كشيده اند، كه آن خيابان را ممكن بود مثلاً بيست متر آن طرف تر بكشند، چهار تا مسجد سلامت بماند. كما اين كه يك بناي قديمي و تاريخي را كه مي خواستند سالم نگه دارند، توانسته اند سالم نگه دارند؛ اما مسجد را اصلاً اهميت نمي دادند، ما با اينها اوقات تلخي كرديم. ما عرضمان اين است كه مصلحت اگر باشد اشكالي ندارد؛‌مصلحت يك جماعتي، مصلحت مردم باشد، مي شود مسجد را خراب كرد، اگر چنانچه واقعاً مصلحت باشد. اما اين مصلحت چه جوري تشخيص داده بشود؟ الان هر جا كه گير مي كنند – براي اين كه چهارتا خانه را خراب كنند بايد يك پولي بدهند، مسجد را كه خراب كنند پول نبايد بدهند. مسجد را مي اندازند در مسير – مساجد را در مسير مي اندازند. نه، اين مصلحت نيست، بايد با اين واقعاً مقابله بشود،‌ ايستادگي بشود. (18/4/1375)

 

مسجد؛ سرآغاز نهضت هاي ماندگار

مسجد نه فقط در زمان ما و نه فقط در كشور عزيز اسلامي ما بلكه در نقاط مختلف عالم و در طول تاريخ، منشأ آثار بزرگ و نهضت هاي بزرگ و حركات اسلامي بزرگي شده است. مثلاً در همين كشورهاي آفريقا – كشورهاي شمال آفريقا كه مسلمان هستند، مثل كشور الجزاير و ديگر كشورهايي كه سال ها در زير سلطه نظامي استعمار فرانسوي ها بودند. قيام اين مردم از مساجد شروع شد، كه به پيروزي هم رسيد و كشورها استقلال پيدا كردند. آن روزي هم انقلاب در اين كشورها رو به شكست رفت و استقلال خودشان را دوباره ملت ها از دست دادند كه رابطه خودشان را با مساجد و با دين و ايمان مساجد قطع كردند. در صدر اسلام هم در زمان نبي مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) و همچنين در زمان حكومت با بركت اميرالمومنين (عليه الصلاه والسلام) مسجد، مركز همه تصميم گيري هاي مهم و كارهاي بزرگ بود. نمي خواهيم حالا از لحاظ وضع زمان، تشبيه كنيم. مسجد امروز را به مسجد كوفه زمان اميرالمومنين كه اقتضائات هر زماني متفاوت است. ولي مسجد (به طور كلي به عنوان يك پايگاه، دين، پايگاه عبوديت، پايگاه معرفت، مي تواند براي جوامع اسلامي منشاء و سرآغاز حركات بزرگ و بركات ماندگار باشد)

 

اقبال مردم به مساجد از عوامل پيروزي انقلاب

علت اين كه اين انقلاب مبارك در ايران اسلامي پيروز شد، يكي از علل اين پيروزي و سهولت اين پيروزي لااقل، اين بود كه مردم به مساجد اقبال پيدا كردند، جوان ها مساجد را پر كردند، علماي اعلام مساجد را به عنوان يك مركزي براي تعليم، براي تربيت، براي روشنگري افكار و اذهان مورد استفاده قرار دادند؛ و مسجد شد مركزي براي حركت، براي آگاهي، براي نهضت، براي افشاي اسرار زمامداران فاسد و خود فروخته رژيم طاغوت، در دوره مشروطيت هم همين جور بوده است، در دوره ملي شدن صنعت نفت هم تا حدودي همين جور بود، در زمان انقلاب هم كه اين به حد اعلي رسيد. (19/10/1375)

 

مسجد؛ مركز اتصال بنده به خدا

مساجد را بايد ملت ايران مغتنم بشمارند؛ پايگاه معرفت و روشن بيني و روشنگري و استقامت ملي به حساب بياورند. خطاست اگر كسي خيال كند در مسجد، فقط چند ركعت نماز مي خوانند و بيرون مي آيند، اين چه تأثيري دارد، اين جور نيست. اولاً همان چند ركعت نماز هم اگر با چشم بصيرت نگاه شود، خود نماز كه «خيرالعمل» است، فلاح است، به زبان مشرع مقدس نماز و اذان، خود همان نماز هم، مايه بركات زيادي مي شود. نماز يك ملت را به قيام لله وادار مي كند. نماز انسان ها را از فساد دور مي كند، به خلوص و فداكاري نزديك مي كند. علاوه بر اين در مسجد انواع عبادات هست، از جمله عبادت، تفكر است كه « تفكر ساعه خير من عباده سنه » يا در بعضي از روايت « من عباده اربعين سنه» يا « سبعين سنه » اين فكر را ، افراد مسجد برو، به وسيله شنيدن سخنان عالم، عالم دين ، فقيه به دست مي آورند. بنابراين هم مدرسه است ، هم دانشگاه است، هم مركز تفكر و تأمل است، هم مركز تصفيه روح است، هم مركز خلوص است، هم مركز اتصال بنده به خداست. ارتباط زمين و آسمان است. جايي است كه انسان خود را به منبع لايزال فيض و قدرت وصل مي كند. انسان خود را در مسجد به خدا متصل مي كند.

بنابراين قدر مساجد را بايد دانست. در مساجد حضور بايد پيدا كرد. بحمدالله در اين سال هاي اخير به بركت انقلاب اين معنا زياد شده است و كيفيت پيدا كرده است. امسال در ايام اعتكاف در بسياري از مساجد در سراسر كشور، جوان هاي ما، زن ها، مردها، از قشرهاي مختلف، از سنين مختلف، رفتند در مسجد ماندند، سه روز روزه گرفتند، سه روز با خدا مأنوس شدند؛ بعد هم با گريه و اشك و آه مسجد را وداع گفتند و بيرون آمدند تا براي سال آينده آماده بشوند. اين ، علامت خوبي است عزيزان من براي يك جامعه كه «الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلوه» اين، علامت يك حكومت الهي است. علامت يك حركت صحيح و داراي جهت گيري صحيح است. اين را جدي بگيريد، تقويت كنيد.

 

بحمدالله مساله تنظيف مساجد و تطهير مساجد و پاك سازي مساجد و غبارروبي مساجد، اين كارهايي كه اين روزها دارد انجام مي گيرد، عطرافشاني به مساجد، همه اينها كارهاي خوبي است كه بحمدالله دارد انجام هم مي گيرد و خوب است كه انجام بدهيد. (19/10/1375)

 

راز جذب جوانان به مسجد

برويد سراغ مخاطبتان، زبان ويژه او را پيدا كنيد و اگر ديديد سخت است، يك راه ميان بر داريم و آن زبان خوش است. زبان خوش. خيلي جاي دوري نرويم. مسجد بنده، هميشه مملو از جوان ها بود. آنهايي كه سنشان كفاف بدهد، مي دانند. هيچ وقت مسجدي كه بنده نماز مي خواندم، بعد از نماز مغرب و بين نماز مغرب و عشا، توي مسجد جا نبود. هميشه بيرون مسجد جمعيت بود، صدي هشتاد هم، جوان براي خاطر اين كه با جوان تماس مي گرفتم. آن روزها ، سال ها، آنوقت ها مد شده بود پوستين هاي وارونه، جوان هاي خيلي آلامد، مي پوشيدند . يك جواني از اين پوستين وارونه اي ها، آمده بود صف اول نماز، پشت سجاده نشسته بود. يك حاجي محترم بازاري هم كه خيلي مرد فهميده اي بود – خيلي خوشم مي آمد كه او مي آيد صف اول مي نشيند – آن هم نشسته بود. ديدم او رويش را كرد به گوش جوان، يك چيزي گفت، اين جوان مضطرب شد. گفتم چي گفتي؟ جوان گفت: هيچ چيز او هم گفت هيچ چيز. گفتم:‌نه، چي گفتي؟ فهميدم كه آين آقا به او گفته كه شما مناسب نيست با اين لباس صف اول بنشينيد. گفتم نه آقا، نه ، نه. اتفاقاً شما مناسب است همين جا بنشينيد، تكان نخور از اين جا، گفتم حاجي چرا مي گويي جوان برود عقب؟ بنشين همين جا. بگذار بدانند كه جوان پوستينه وارونه هم مي تواند بيايد نماز جماعت بخواند و به ما اقتدا كند. اگر پول نداريم، اگر امكانات هنري نداريم، اگر فعلاً ترجمه قرآن به زبان سعدي زمانه نداريم، اخلاق كه مي توانيم داشته باشيم برادرها! «المؤمن بشره في وجهه و حزنه في قلبه» آن، آني را كه بايد ابراز كنيد، با اخلاق، برويد سراغ اين جوان ها، برويد سراغ دل هاي اينها، روح هاي اينها، وراي قالب هاي اينها. آن وقت تبليغ انجام خواهد شد. (26/3/76)

 

نوآوري در مديريت و معماري مسجد

نكته اساسي اين كار شما اين است كه شما ابتكار به خرج داديد يعني تلاش گوناگون اجتماعي و علمي و تحقيقي و هنري و همه را گذاشتيد روي موضوع مسجد. چيز جديدي است اين. نكته دوم اين است كه در موضوعاتي هم كه مطرح كرديد براي دنبال گيري و تحقيق كردن در آنها هم ابتكارهايي مشاهده مي شود. اما من مي خواهم روي دو مسئله تكيه كنم. اول، مديريت مسجد. خب يك مديريتي است واقعاً ، امامت جماعت، پيشنمازي يك مديريت است. ما اين را همين طور به صورت خود رو خود ما روحانيون و طلبه ها از اول اين كار را انجام داديم؛ هر كس هم يك جور طبق مذاق خودش، مزاج خودش. مرحوم پدر ما، مسجد وارد مي شدند، سال هاي سال ايشان امام جماعت بودند. نه يك كلمه ايشان به كسي حرف مي زد. فقط جواب سلام . نه به كسي ايشان نگاه مي كرد حتي همين طور آرام وارد مي شدند مي رفتند توي سجاده، نماز مي خواندند مي آمدند بيرون. كه من خودم كه ايشان را ديدم و مي ديدم وضع ايشان را، ملاحظه رفتار ايشان موجب شد كه بنده وقتي كه خودم پيشنماز شدم، اولين كاري كه كردم اين بود كه وقتي وارد مسجد شدم ، روي سجاده. پشت به قبله نشستم، جلوي مردم. مردم تعجب كردند كه اين آقاي پيشنماز چه كار دارد! چرا از اين طرفي نشسته؟! يعني رو به مردم كردم. كاري هم نداشتيم. نشستم، منتظر كسي اگر حرفي مي خواهد بزند، بزند. نمازم هم كه خواندم همان اولين نماز، يا دومين نماز، بلند شدم ايستادم، رو به مردم كردم، و صحبت كردم. يعني سلايق 180 درجه تفاوت مي كرد خب اين واقعاً يك مديريت است. چه عيب دارد اين فكر بشود رويش، تدوين بشود، آموزش داده بشود، اين بسيار فكر نوي است.

دوم مسئله معماري مساجد است. الان، اتاقكي درست مي كنند اسمش را مي گذارند مسجد. عيبي ندارد، شرعاً هيچ اشكالي ندارد. اما خب چه قدر خوب است كه اين معماري مسجد همچناني كه در گذشته تاريخ ما وجود داشته، يك معماري شاخصي باشد كه در آن نيازها ملاحظه بشود. غرض اين است كه شما ابتكار به خرج بدهيد و دنبال كنيد همين كار را. بسيار صحيح است و همين طور هر چه هم مي توانيد دامنه كار را گسترش بدهيد و پيش برويد. (16/6/1376)

 

علم و تقوا؛ لازمه امامت جماعت

براي امام جماعت مسجد، حداقل چيزي كه لازم است، علم و تقواست. از اين دو تا نبايستي صرف نظر كرد. حالا چيزهاي ديگر هم لازم است، كسي ممكن است جهات ديگر هم داشته باشد خيلي خوب است اما در مورد علم و تقوا شما سخت گيري كنيد؛ بايستي آن كسي كه آنجا مي ايستد نماز،‌عالم باشد و عادل باشد؛ اين دو تا ديگر غير قابل اغماض است. حالا بقيه خصوصيات را هم داشت،‌ آدم سخنوري بود، آدم عاقلي بود، چه بهتر. البته، در مقام ترجيح طبعاً مقدم است؛ اما اگر جهات ديگر را ندارد، از علم و تقوا كه ديگر نمي شود صرف نظر كرد معمم بودن امام و روحاني بودن امام براي اين است كه تقدم علم و رجوع مردم به عالم معلوم بشود؛ والّا اگر اين جور نباشد چرا آنها مي ايستند، ديگري بايستد. (16/9/1377)

 

تربيت عالم مسجد مهم تر از ساخت مسجد

اگر چنانچه مسجد، در يك نقطه اي از نقاط نباشد و هيچ راه ديگري هم وجود نداشته باشد، آن جا را استثنائاً ما اجازه مي دهيم از سهم امام مسجد بسازند؛ اما آن جايي كه مسجد هست، مي خواهند حالا توسعه بدهند، يكي ديگر مي خواهند بسازند يا احتمال اين كه از طرق تبرع و زكوات بتوانند بسازند هست، اين جا را بنده شبهه مي كنم. براي خاطر اين كه من از مسجد واجب تر، عالم مسجد را مي دانم. ما الان وجوهاتمان براي اداره عالم مسجد كم مي آيد، شما الان ملاحظه كنيد وضع طلبه ها را ببينيد چه جوري است؟ شما خودتان برويد قم يك سري بزنيد، ببينيد چه جوري است، با چقدر زندگي مي كنند. توي اين شرايط اين را كه پول سهم امام صرف ساختن مسجد شود، واقعاً من جرات نمي كنم. (16/9/1377)

 

مهم ترين وظيفه امامان جماعت

اين گردهمايي ها همه را تشويق بكند براي اينكه مساجد آباد بشود. حضور در مساجد هميشگي بشود؛ ائمه جماعات به محتواي حرفها و مسائلي كه مي گويند، موعظه اي كه مي كنند و حديثي كه مي خوانند، بيفزايند و مهم تر از همه، بايد مردم را به دين و به نظام ديني و به آينده دين اميدوار نگه داريد؛ اين وظيفه همه است. اميدوار نگه داشتن مردم در همه احوال، تكليف بزرگي است كه بر دوش همه است. (4/8/1373)

 

احياي مسجد ؛ قائم به پيشنماز است

هر چه خدمت به مساجد و عمران مساجد بكنيد، معلوم است كه انشاءالله ثوابش پيش خداي متعال، چه قدر زياد است: «انما يعمر مساجد الله من امن بالله واليوم الاخر»

البته دوستاني كه اشتغال هاي اداري و كاري و اينها دارند، خيلي به مسجد اهميت نمي دهند، اشكال اين است. نايب نمي شود، فايده ندارد؛ بايد خود پيش نماز به مسجد برود، والا اسم مسجد به نام يكي باشد و يكي ديگر برود ، مثل همه كارهاي ديگري است كه يك رئيس بيكار و يك نايب فعال دارد. اول انقلاب مي خواستيم مشكل را آن جوري حل كنيم، فايده نداشت. نه آن رئيس مي توانست كاري بكند، نه آن نايب، قدرت و جرات و مسئوليت انجام كارهاي حسابي را داشت؛ لذا كارها غالباً مي ماند. اين تجربه موفقي نيست. خود من پيشنمازي كرده ام، مي دانم كه مسجد و پيشنمازي، يعني چه . مسجد، قائم به پيشنماز است. خادم، تأثير خيلي كمي دارد؛ يعني در مقايسه با پيشنماز، واقعاً تاثيرش ده بر يك هم نيست. البته تاثيراتي دارد، اما ملكه زنبور عسل مسجد، پيشنماز است. پيشنماز كه آن جا بود و جاذبه داشت، همه هستند. پيشنماز، هر چه و هر كس هم باشد، وقتي اعتنايي به مسجد نداشت، تاثير كمي خواهد داشت؛ مثل آقايان فعلي ما، روحانيون انقلابي و جوان فاضل، عيب كارشان اين است كه به مسجد، اعتنايي ندارند. ظهر مي شود، مشغل كارند، يا جلسه دارند، مسجد هم دارند؛ اين نمي شود. اين جا،‌سنت پيشنمازي در ايران كجا.معروف بود مي گفتند كه هر وقت پيشنماز نيامد، تابوت را درب خانه اش ببريد؛ واقعاً اين جوري بود

پدر من چهل، پنجاه سال – تا وقتي كه از كار افتاد – پيشنماز بود، مگر ممكن بود ايشان يك روز به مسجد نرود. ما در دوره بچگي و نوجواني و آن وقتهايي كه پدرمان براي نماز مي رفت، اصلاً برايمان معهود نبود كه ممكن است نرود؛ يعني اصلاً چنين چيزي مثل محالات بود، مثل اين بود كه يك روز آفتاب در نيايد. مگر پيشنمازي اين جور مي شود؟ حالا برف است، حالا جلسه است، حالا مهماني است. خوب، همه چيز به جاي خود محفوظ ، وقتي كه وقت نماز مي شد، وقت مناسب نماز، اگر جلسه، يا مهماني، يا مريض هم داشتند، هر چه بود، پا مي شدند مي آمدند پيشنمازي اين است.

اگر شما بتوانيد، اين روحيه را در آقايان ايجاد بكنيد. من هم دائماً به اين آقايان گفته ام كه بايد پيشنماز برسد و در پست خودش باشد. من خودم در مشهد، پيشنماز بودم؛ نه از آن پيشنمازهاي مسن و پير بودم، نه آن چناني بودم، اما همين حالت در بنده هم بود. مدتي كه من را از نماز جماعت ممنوع كرده بودند، فقط شب هاي شنبه در مسجد امام حسن (ع) نماز مي خواندم – مسجد كرامت را بسته بودند. يك سفر به مازندران  ساري  رفته بوديم برنامه را جوري تنظيم كردم كه صبح جمعه در تهران باشم. براي شب شنبه. روز قبلش در ساري بوديم، اين جوانها من را شناختند، دور و برم آمدند و به زور ما را داخل شبستاني از شبستان هاي مسجد جامع ساري، براي نماز جماعت بردند. نماز خواندم و برايشان صحبت كردم. اصرار كردند كه بايد شما دو سه روز بمانيد؛ گفتم نه، التماس كردند  از آن التماسهايي كه هر روحاني را ميخكوب مي كند گفتم نه، چون شب شنبه، نماز دارم و بايد بروم، يك سخنراني براي جوان ها مي كنم. هر كاري كردند، گفتم نمي شود. آنها گفتند: اي كاش پيشنماز ما هم مثل شما بود ايشان مرتب به تهران مي روند و خيلي اهميت نمي دهند. پيشنماز، اين است؛ اگر وادارشان كنيد، خوب است.

دوم اين كه هر كس از اين آدم هاي با صلاحيت را كه ما گفتيم مثلاً از قم بيايند، فوراً گفتند كه بايد براي آقايان، خانه بگيريم. پيشنماز، شرط پيشنمازيش در يك مسجد ، اين است كه برايش يك خانه بگيرند. بالاخره در يك شهر، آدم مي خواهد زندگي كند.

هر چه بتوانيد در مورد مساجد كار بكنيد، خيلي خوب است . مسجد، كانون دين است، الان هم همين است. هيچ چيزي جاي مسجد را پر نمي كند؛ يعني سلولي است كه آدم به تنهايي نگاه مي كند، ولي همين مجموعه مساجد است كه فضا را فضاي ديني نگه مي دارد و معارف را از نسلي به نسلي منتقل و با دين، آشنا مي كند. (19/10/1377)

1
تاریخ: شنبه 31 مرداد 1394  12:22 AM