ولادت حضرت محمد(ص) به اتّفاق نظر شیعیان در ۱۷ ربیع الاول در سال عام الفیل است، ولی برخی از مسلمانان، این واقعه را در روز دوازدهم این ماه دانسته اند. اما آنچه که نزد همه مسلمانان مشترک و مورد پذیرش است این است که میلاد پیامبر اکرم تحولی بزرگ در زندگی بشریت به وجود آورد. حضرت امام خمینی(س) این میلاد را مبدأ خیرات و برکات و انقلاب اسلامی را جلوه ای از نهضت پرعظمت حضرت محمد(ص) می داند. توجه خوانندگان را به گزیده ای از بیانات امام راحل در همین رابطه جلب می کنیم:
*** ما در آستانه روز مقدسى هستیم و عید مبارکى که در آن روز، بزرگترین شخصیت عالم براى اصلاح بشر و تحول بزرگتر تحولات، و نیز ولادت با سعادت فرزند او حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- که مذهب را ترویج و اسلام را ارائه داد به مردم. تحول از شرکها، الحادها، آتش پرستی ها و همه انحراف ها، به استقامت و توحید و توحیدپرستى. در مرکزى که به جاى توحید و به جاى حکومت اللَّه بت ها نشسته بودند و در عصرى که به جاى ستایش حق تعالى آتش ها پرستیده مى شدند.
این روز روز مبارکى است ... روز نویدى است که بشر را نوید داد به استقامت و راهنمایى به صراط مستقیم انسانیت. و پیروان آن حضرت کسانى هستند که همان راه را و همان خط را تعقیب مى کنند و از خود شروع مى کنند و به دیگران سرایت مى دهند. شما جوانان دانشجو و جوانان عزیزى که از هر جا آمده اید، امید این ملت هستید که باید این راهى را که فرا راه شما گذاشته شده است به آخر برسانید. و این نهضتى را که در راه او آن همه جانفشانى شده است، ادامه بدهید. و این صراط مستقیمى را که انبیا جلو راه بشر گذاشتند و نبى اکرم آخرین انبیا و اشرف همه، آن راه را جلو مردم گذاشتند، و مردم را دعوت به این صراط مستقیم کردند و هدایت کردند به راه انسانیت و خروج از همه انحاى کفر و الحاد و خروج از همه ظلمات به نور مطلق، باید شما جوان ها همان راه را ادامه دهید تا اینکه پیرو رسول اکرم و در مکتب حضرت صادق پیروانى شایسته باشید. (صحیفه امام، ج14، ص: 1 و 2)
*** ولادت سراسر با سعادت و هجرت با برکت حضرت خاتم النبیین و افضل المرسلین را که مبدأ نهضت اسلامى و الهى و مصدر بسط عدالت و فرهنگ انسان ساز و منشأ حرکت به سوى برچیدن اساس ظلم و نابکارى و ارتقا به مقام والاى انسانى و هجرت از تمام ظلم ها و خصلت هاى شیطانى- حیوانى به سوى نور مطلق و سرچشمه کمال و مؤسس امت و امامت است به جمیع مستضعفین و محرومین و تمام ملت هاى جهان خصوصاً عموم مسلمین تبریک عرض مى کنم. باید مسلمین در آستانه قرن پانزدهم هجرى بپاخیزند و در زیر پرچم الهى- اسلامى از حقوق حقه خود دفاع کنند و دست ستمکاران، خصوصاً ابرقدرتهاى شرق و غرب را قطع کنند و دیکتاتورهاى مدعى دموکراسى و کمونیستى را به جاى خودشان نشانند.
*** انقلاب اصیل و عظیم الهى، اسلامى، ایرانى ما ... جلوهاى از نهضت پر عظمت حضرت محمد رسول اللَّه(ص) است که ولادت سعادتمند و هجرت حرکت بخشَش در عصرى واقع شد که ظلمات جهالت سراسر جهان را فراگرفته بود و قدرتمندان چون حیوان هاى آدمخوار، روزگار مستضعفین را تباه نموده بودند. (صحیفه امام، ج12، ص: 136)
*** ولادت ها مختلف است: یک تولدى است که مبدأ خیرات است، مبدأ برکات است، مبدأ کوبیدن ظالم است، مبدأ خاموش شدن آن بتکده ها و آتشکده هاست، مثل ولادت رسول اکرم که گفته شده است که «آتشکده پارس» خاموش شد و کنگره هاى طاق کسرى ریخته شد- حالا ریخته شدن و خاموش شدنش با تاریخ، گفته شده- لکن مطالب این است که دو قوه بوده است آن وقت که یکى قوه حکومت جائر بوده است؛ و یکى هم قواى روحانى آتش پرست؛ و به آمدن رسول اکرم [این دو قوه شکست]؛ تولد ایشان مبدأ شکست این دو قوه است. یکى طاق کسرى که کنگره هایش، کنگره هاى ظالمانه اش ریخت. اینکه مى گویند «انوشیروان عادل» این از اساطیر است! یک مرد ظالم سفاکى بوده است، منتها شاید پیش سلاطین دیگر وقتى گذاشتند، به او گفتند عادل! و الّا کجایش انوشیروانْ عادل بوده است؟! به تولد رسول اکرم، این پایه ها؛ یعنى مبدأ ریختن پایه هاى ظلم و خاموش شدن آتشهاى دوگانه پرستى و شرک و آتش پرستى [فرو ریخت]؛ آن دو قوهاى که در آن وقت بوده است، با آمدن ایشان هر دو مبدأ شکست، این دو اصل؛ یعنى توحید، در عالم به واسطه رسول اکرم توحید بسط پیدا کرد و ان شاء اللَّه مى کند. (صحیفه امام، ج4، ص: 162 و 163)
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)، ششمین امام شیعیان، در روز 17 ربیع الاول سال 83 هجرى قمری، در مدینه، چشم به جهان گشود. حضرت امام جعفر صادق(ع)، پس از درگذشت پدر بزرگوارشان، از سن 31 سالگی، و به مدت 34 سال (تا پایان عمر مبارکشان)، به مقام امامت رسیدند که در این دوران، «مکتب جعفرى» را پایه ریزى، و موجب بازسازى و زنده نگهداشتن شریعت ناب محمدى (ص) گردیدند. تأسیس چنین مکتب فکرى و نوسازى و احیاى تعلیمات اسلامى، سبب شد که امام صادق(ع) به عنوان رئیس مذهب جعفرى (تشیع) مشهور گردند. به مناسبت سالروز میلاد این امام برگوار، گزیده ای از بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی درباره شان و جایگاه حضرت امام صادق(ع) در ادامه آورده شده است:
معرف حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- بعد از اینکه خود پیغمبر معرف است، خود وجودش معرف است. این فقهى است که با زبان ایشان بسط پیدا کرده است که براى احتیاج بشر از اول تا آخر، هر مسئله اى پیش بیاید، مسائل مستحدثه، مسائلى که بعدها خواهد پیش آمد، که حالا ما نمى دانیم، این فقه از عهده جوابش بر مى آید و هیچ احتیاج ندارد به این که یک تأویل و تفسیر باطلى بکنیم. خود فقه، خود کتاب و سنت، خود فقهى که اکثرش را حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- بیان فرموده است، این فقه همه احتیاجات صورى و معنوى و فلسفى و عرفانى همه بشر را در طول مدت الى یوم القیامه [تأمین کرده،] این محتوایش این طور است. اینها معرفى است که خود اینها معرف این بزرگواران اند و ما نمى توانیم که از آنها تعریفى بکنیم که لایق آنها باشد. (صحیفه امام، ج20، ص: 409)
*** براى حضرت صادق- علیه السلام- هم که مجال بود براى اینکه علم فقه را باید توسعه بدهند و بیان کنند و بعضى از مسائل البته غیر فقهى هم بوده است، لکن سرگرمى ایشان به آن علومى که نمى شد که معطل بماند و علم شریعت بود، این هم باز نگذاشتند، نشد. حَمَله هم نداشتند؛ حَمَله فقه بود، اما حمله آن علوم نبود. (صحیفه امام، ج19، ص: 8) ***
*** «گفت بیرون آمد حضرت صادق، علیه السلام، از مسجد و حال آنکه گم شده بود مرکوب آن حضرت. فرمود: «اگر خداوند ردّ کند آن را به من، هر آینه شکر مى کنم او را حقّ شکر او.» گفت درنگى نکرد تا آنکه آن مرکوب آورده شد. پس فرمود: «الحمد للّه.» قائلى عرض کرد: «فدایت شوم، آیا شما نگفتید که شکر خدا مى کنم حقّ شکر او را؟» فرمود: «آیا نشنیدى که من گفتم: الحمد للّه.» (شرح چهل حدیث، ص: 349)
*** حضرت امام صادق (ع) در شرایطى که تحت فشار حکام ستمکار قرار دارد و در حال تقیه به سر مى برد و قدرت اجرایى ندارد و بسیارى اوقات تحت مراقبت و محاصره به سر مى برد، براى مسلمانان تکلیف معین مى کند، و حاکم و قاضى نصب مى فرماید. آیا این کار آن حضرت چه معنا دارد؟ و اصولًا بر این نصب و عزل چه فایده اى مترتب است؟ مردان بزرگ، که داراى سطح فکر وسیعى مى باشند، هیچ گاه مأیوس نگردیده و به وضع فعلى خود- که در زندان و اسارت به سر مى برند و معلوم نیست آزاد مى شوند یا نه- نمى اندیشند؛ و براى پیشبرد هدف خویش در هر شرایطى که باشند طرح نقشه مى کنند تا بعداً اگر توانستند شخصاً آن طرح را به مرحله اجرا درآورند؛ و اگر خودشان فرصت نیافتند، دیگران- هر چند بعد از دویست یا سیصد سال- دنبال این طرح بروند و اجرا نمایند. اساس بسیارى از نهضت هاى بزرگ به همین صورتها بوده است. امام صادق (ع) علاوه بر دادن طرح، نصب هم فرموده اند. این نصب امام (ع) اگر براى آن روز بود، البته کار لغوى محسوب مى شد؛ ولى آن حضرت به فکر آینده بودند. مثل ما نبودند که فقط به فکر خودش باشد و وضع خود را بنگرد. فکر امت بوده؛ فکر بشر بوده؛ فکر همه عالم بوده است. مىخواسته بشر را اصلاح کند؛ و قانون عدل را اجرا نماید. او باید در هزار و چند صد سال پیش طرح بدهد، نصب نماید تا آن روز که ملت ها بیدار شدند، ملت اسلام آگاه گردید و قیام کرد، دیگر تحیرى نباشد وضع حکومت اسلامى و رئیس اسلام معلوم باشد.(ولایت فقیه(حکومت اسلامى)، متن، ص: 135 و 136)
پرتال پژوهشی و اطلاع رسانی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی