امام حسن عسکری علیه السلام یازدهمین ستاره هدایتی است که در آسمان امامت درخشید و هدایت عملی مردم را عهده دار شد . از اینرو در کنار القاب متعدد آن حضرت که هر یک گویای بعدی از شخصیت عظیم اوست، مانند: عسکری، رفیق، زکی، فاضل، امین، میمون، نقی، طاهر، مۆمن بالله، صادق، صامت، امین علی سر الله، علام، ولی الله، سراج اهل الجنة، خزانة الوصیین، (1) مضی، شافی، مرضی، خالص، خاص، تقی، شفیع، سخی، موفی و مستودع (2) ، ما با القابی چون: ناطق عن الله (3) ، مرشد الی الله (4) ، هادی و مهتدی (5) نیز رو به رو می شویم که گویای همان وظیفه اصلی امامت (تداوم هدایتگری بشریت) است .

هدایت با رفتار و کردار

کارآمدترین ابزار تاثیر در هدایت، رفتار و کردار هدایتگران است . این سخن از امام صادق علیه السلام را به یاد آوریم که «کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم; (6) مردم را با غیر زبان خود دعوت کنید .» و هر چه ایمان و عمل قوی تر شود، تاثیر پذیری مخاطبان فزون تر خواهد گشت و هر چه از میزان هماهنگی بین عمل هدایتگران و سخنان آنان کاسته شود، تاثیرپذیری مخاطبان نیز کاهش می یابد. درخشنده ترین جلوه هدایت در سیره امام حسن عسکری علیه السلام نیز مربوط به همین نوع هدایت است .

باشکوه ترین جلوه هدایت از طریق رفتار عملی را به نقل از شیخ کلینی رحمه الله بشنویم که می گوید: «ابومحمد علیه السلام نزد علی بن نارمش که از کینه توزترین مردم نسبت به خاندان ابوطالب بود، زندانی شد . به او گفتند: با او [امام] سخت گیر باش! امام تنها یک روز نزد او بود که علی بن نارمش تسلیم حضرت شد و چون تحت تاثیر امام بود، به چهره حضرت نمی نگریست . وی در حالی از نزد امام بیرون رفت که با بصیرت ترین مردم بود و بیش از دیگران به عظمت و فضائل امام پی برده بود .» (7)

 

افشاگری برای حفظ دین

از فتنه هایی که در عصر معتمد پیش آمد و کیان مسلمین را در خطر قرار داد، موضوع جاثلیق مسیحی بیش از همه مورد توجه بود; به گونه ای که اسلام را در آستانه تزلزل قرار داد و اگر نبود افشاگری امام حسن علیه السلام، خطری بزرگ دین اسلام را به ورطه ذلت می کشاند.

کارآمدترین ابزار تاثیر در هدایت، رفتار و کردار هدایتگران است . این سخن از امام صادق علیه السلام را به یاد آوریم که «کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم;مردم را با غیر زبان خود دعوت کنید .» و هر چه ایمان و عمل قوی تر شود، تاثیر پذیری مخاطبان فزون تر خواهد گشت و هر چه از میزان هماهنگی بین عمل هدایتگران و سخنان آنان کاسته شود، تاثیرپذیری مخاطبان نیز کاهش می یابد

امام با اینکه مظلوم واقع شده و خلافت از وی دریغ شده و در اختیار عباسیان بود، برای حفظ دین قیام کرد و چراغ هدایت را روشن نگاه داشت . ابن صباغ مالکی آورده است که ابوهاشم گفت:

زندانی شدن ابومحمد علیه السلام چندان نپایید که مردم سر من رای (سامرا) دچار قحطی شدیدی شدند. معتمد علی الله، پسر متوکل، دستور داد مردم برای طلب باران از شهر بیرون روند . مردم سه روز طلب باران کردند، اما باران نیامد . روز چهارم چاثلیق مسیحی همراه مسیحیان و راهبان به صحرا رفت . راهبی میان آنان بود که هر گاه دست به آسمان می گشود، باران سیل آسا می بارید . روز دوم هم به همین منظور بیرون رفتند و باران فراوانی بارید; چنان که مردم سیراب شدند و درخواست کردند باران قطع شود . این ماجرا موجب شگفتی و تردید مسلمانان شد و گروهی به مسیحیت متمایل شدند . خلیفه شخصی را نزد صالح بن وصیف فرستاد و گفت: ابومحمد حسن بن علی را از زندان آزاد کن و او را نزد من بیاور . وقتی امام آمد، خلیفه گفت: امت محمد علیه السلام را از این هلاکت و بدبختی رها کن . امام فرمود: به آنها بگو فردا هم از شهر بیرون روند . خلیفه گفت: وقتی مردم از باران بی نیاز شده اند، برای چه بیرون بروند؟ فرمود: برای اینکه شک را از آنان بزدایم و از ورطه ای که در آن گرفتار آمده و با آن عقل و اندیشه ساده لوحان را به تباهی کشیده اند رها سازم . به این ترتیب، روز بعد هم آنان بیرون رفتند و امام با جمعیتی انبوه از مسلمانان نیز از شهر خارج شد .

نصارا طبق معمول درخواست باران کردند و آن راهب دستهایش را به آسمان بلند کرد و نصارا و راهبان نیز دست به دعا برداشتند. همان زمان ابری پیدا شد و باران آمد. امام دستور داد دست راهب را بگیرند و آنچه در دست دارد، خارج سازند. وقتی چنین کردند، دیدند استخوانی میان انگشتان اوست. آن را گرفتند و نزد امام آوردند. حضرت آن را در پارچه ای پیچید و به راهب فرمود: حالا درخواست باران کن. او درخواست کرد، اما باران نیامد. بلکه ابرها هم کنار رفت و خورشید پیدا شد. مردم شگفت زده شدند و خلیفه از امام علت آن را پرسید، فرمود: در دست او قطعه ای از استخوان یکی از پیامبران خدا بود که از قبور انبیا به دست آورده اند . هرگاه استخوان پیامبری زیر آسمان ظاهر شود، باران سیل آسا می بارد . مردم با گفتار امام آرام شدند و دلهاشان مطمئن شد. (8)

 

یادآوری سنتهای متروک

از دیگر شیوه های هدایت در سیره امام عسکری علیه السلام، بیان سنتهای متروک بود. آن حضرت با این شیوه، غبار غربت از احکام و فرائض الهی می زدود و آنها را بار دیگر به صحنه اجتماع می کشاند، شیوه ای که در هر عصر و دوره ای هدایتگران الهی، موظف به پیگیری آن هستند .

از فتنه هایی که در عصر معتمد پیش آمد و کیان مسلمین را در خطر قرار داد، موضوع جاثلیق مسیحی بیش از همه مورد توجه بود; به گونه ای که اسلام را در آستانه تزلزل قرار داد و اگر نبود افشاگری امام حسن علیه السلام، خطری بزرگ دین اسلام را به ورطه ذلت می کشاند

امام عسکری علیه السلام در حضور جمعی هفتاد نفری از زائران کربلا که به مناسبت تولد حضرت حجت به سامرا و خانه حضرت آمده بودند، بی آنکه آنان بپرسند، فرمود: برخی از شما می خواهند درباره اختلاف بین شما و دشمنان خدا و ما که اهل قبله و مسلمان هستند، بپرسند . از این رو، شما را در جریان آن اختلافها قرار می دهم و شما دقت کرده و بدان پی ببرید . گفتند: آری ای مولا! به خدا سوگند در نظر داشتیم همین مطلب را بپرسیم . فرمود: خدای عزوجل به رسولش وحی فرمود: تو و علی و فرزندان او را که حجتهای من هستند و پیروان آنها را، به ده ویژگی اختصاص دادم:

1 . پنجاه و یک رکعت نماز; 2. انگشتری به دست راست کردن; 3 . تعقیب بعد از نماز; 4 . اذان و اقامه را دو تا دو تا گفتن; 5 . گفتن حی علی خیرالعمل; 6 . بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم; 7 . قنوت در نماز; 8 . خواندن نماز عصر هنگام آفتاب روشن و صاف (وسط روز) ; 9. خواندن نماز صبح هنگام دمیدن سپیده که هوا هنوز تاریک است; 10 . خضاب کردن موی سر و صورت .

آن مرد که حق ما را غصب کرد، با گروه خود در نماز با ما به مخالفت پرداختند و عوض پنجاه و یک رکعت نماز در هر شبانه روز، نماز تراویح را در شبهای ماه رمضان قرار دادند و به جای تعقیب بعد از نماز، دست بر سینه گذاشتن را تشریع کردند و عوض انگشتر به دست راست کردن، آن را به دست چپ کردند . در اذان و اقامه عوض دو بار گفتن فقرات اقامه، فقط اقامه فرادا را انتخاب کردند و به جای «حی علی خیر العمل » ، الصلوة خیر من النوم گفتند . عوض بلند گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم »، آن را آهسته گفتند و قنوت را حذف کردند . نماز عصر را به خلاف زمانی که هوا آفتابی و روشن و صاف است، هنگام زردی خواندند و نماز صبح را به جای سپیده صبح و تاریکی هوا، هنگام ناپدید شدن ستارگان خواندند و به جای خضاب کردن موی سر و صورت آن را رها کردند . بیشتر حاضران گفتند: ای سرور! شما غم و اندوه ما را برطرف ساختید . (9)

 

پی نوشت:

1.       این القاب ریشه روایی دارند . ر . ک: با خورشید سامرا، ص 29 تا 34 .

2.       این القاب ریشه روایی ندارند و در کتب تراجم و رجال و تاریخ به تناسب به آن حضرت اطلاق شده اند . همان، ص 34 .

3.       بحارالانوار، ج 36، ص 312 .

4.       همان، ص 348 .

5.       دلائل الامامة، ص 223 (این دو لقب ریشه روایی ندارد) .

6.       الکافی، ج 2، ص 78 .

7.       الکافی، ج 1، ص 508; اثبات الهداة، ج 3، ص 402 .

8.       الفصول المهمة، ص 268.

9.       هدایة الکبری، ص 344 .

برگرفته از سایت تبیان