ز جمله آرمانهای بنیادین حضرت امام که ریشه در اندیشه ناب توحیدی ایشان داشت همانا اقتدار اسلام و عزت و سرافرازی مسلمانان درسراسر عالم بود و این باور از جمله اساسی ترین محورهای اندیشه سیاسی ایشان به حساب می آمد که البته بر اثر عوامل متعددی از درون و برون دنیای اسلام به صورت آرزویی دست نیافتنی به نظر می رسید.
اما بر خلاف تصور خام پنداران، ثمره اعجاز گونه تلاشهای خالصانه امام خمینی در جایگاه اسلام شناسی آگاه به مسائل روز و دارای درکی درست و واقع بینانه از پیچیدگیهای معادلات جهان معاصر و رنگارنگی ترفندها و توطئه دشمنان قدرتمند بین المللی، دنیای اسلام را به مقدار زیادی به دستیابی به این هدف نزدیک ساخت و زمینه حصول نهایی آن را فراهم آورد. اما آنچه مسلم است دشمنان و بدخواهان بیکار ننشسته و با آتش افروزیهای مداوم و صد چهره خود و خطرناک تر از همه پاشیدن بذر اختلافات مذهبی در ابعاد گوناگون آن سعی در مغشوش کردن فضای معاصر در دنیای اسلام و تیره کردن روابط بین مسلمانان و چیدن میوه مطلوب دارند. اما آنچه در این جهت بر دانشمندان مصلح و خیر خواهان در دنیای اسلام ضرورت دارد ،تأسی به سیره نظری و عملی امام خمینی"س" در ایجاد و توسعه و ماندگاری اساسی ترین عامل یعنی"وحدت" در جامعه جهانی اسلام است. عاملی که از درخشانترین سر فصلها در اندیشه سیاسی و یکی از پر کاربردترین موضوعات در تلاشهای اجتماعی امام جلوه گری دارد و مورد تأکید است. هنوز نوای دلنشین آن بنده مخلص الهی که بر گوش جانها سروش عزت و برادری را صلا می داد طنین انداز است که: واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرفوا و در پرتو این کریمه شریفه و آیات مشابه نوای دل انگیز برادری و رأفت را بر پرده های ذهن و اندیشه مسلمانان و حتی سایر پیروان ادیان الهی تعبیه و از ضرورت وحدت، آثار و نتایج آن و نیز خطرات و آفات فقدان این اکسیر محبت و عزت بیان می کرد. قطعا در باره اندیشه پر بار آن خیرخواه فرزانه همه انسانها به مناسبت هفته وحدت مطالب متعددی گفته خواهد شد و حق این است که به ویژه رسانه ها در این جهت با پرهیز از تنگ نظریهای گروهی و محدودیت اندیشی های صنفی به سراغ آگاهان واقعی بروند و کم وبیش حق مطلب را ادا کنند ، اما این نوشته بنا دارد به وجهی از آن که این روزها متأسفانه غفلت از آن به طریقی گرفتاری برای دنیای اسلام فراهم آورده و مورد سوء استفاده بدخواهان و دشمنان اسلام و مسلمین را قرار گرفته، بپردازد که آن هم وحدت "شیعه و سنی " می باشد. و البته بنا این است که بدون هرگونه طول و تفصیلی به گوشه ای از فرمایشات حضرت امام خمینی(س) و در ادامه بیانات مقام معظم رهبری به این مهم پرداخته شود:
حضرت امام در پیام خود در تاریخ 57/11/23یعنی یک روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوج مسایل متعدد و پیچیده آن روزها به این امر اساسی چنین اشاره دارند:
«ما با مسلمین اهل تسنن یکى هستیم؛ واحد هستیم که مسلمان و برادر هستیم. اگر کسى کلامى بگوید که باعث تفرقه بین ما مسلمانها بشود، بدانید که یا جاهل هستند یا از کسانى هستند که مىخواهند بین مسلمانان اختلاف بیندازند. قضیه شیعه و سنى اصلًا در کار نیست، ما همه با هم برادریم » (صحیفه امام،ج6،ص133)
در 58/5/29 در پیامی به اهالی کردستان چنین می فرمایند:
«عوامل اجانب که منافع خود و اربابانشان را در خطر مىبینند، براى تحریک برادران اهل سنت و دامنزدن به برادرکشى، قضیه شیعه و سنى را طرح نموده و مىخواهند با شیطنت بین برادران اختلاف ایجاد کنند. در جمهورى اسلامى همه برادران سنى و شیعه در کنار هم و با هم برادر و در حقوق مساوى هستند. هر کس خلاف این را تبلیغ کرد، دشمن اسلام و ایران است و برادران کُرد باید این تبلیغات غیر اسلامى را در نطفه خفه کنند » (همان،ج9،ص312)
و نیز در جایی ایجاد اختلاف بین اهل سنت و شیعه را جنایت قلمداد می فرمایند:
«از جمله جنایتهایى که بدخواهان به اسلام مرتکب شدهاند ایجاد اختلاف بین برادران سنى و شیعى است» (همان،ص312)
و نیز اهل سنت و اهل شیعه برادر به حساب می آورند، موضوعی که به طور طبیعی لوازمی دارد. همان امری که حضرت امام خود بیشاز همه بدان باورداشتند و بدان پایبند بودند.
«یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دستهاى از مسلمانان سنى، یک دسته حنفى و یک دستهاى حنبلى و دستهاى اخبارى هستند؛ اصلًا طرح این معنا، از اول درست نبود. در یک جامعهاى که همه مىخواهند به اسلام خدمت کنند و براى اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم؛ منتها علماى شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علماى خود کردید و شدید حنفى؛ یک دسته فتواى شافعى را عمل کردند و یک دسته دیگر فتواى حضرت صادق را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادى داشته باشیم، ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنى باید از هر اختلافى احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایى است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفى و یا سایر فِرق، آنها مىخواهند نه این باشد نه آن، راه را این طور مىدانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنا بکنیم که همه ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم، و باید براى قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم.» (همان،ج13،ص54)
در جایی اعمال اختلاف انگیز را اعمالی جاهلانه قلمدادمی کنند و می فرمایند:
«لازم است برادران ایرانى و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه، که موجب تفرق صفوف مسلمین است احتراز کنند» (همان،ج10،ص62)
در پیام مورخه 21/6/59خود به حجاج این اختلاف افکنی را خطرناکتر از ملی گرائی( وجه استعمار ساخته آن) به حساب می آورند:
«از مسائلى که طراحان براى ایجاد اختلاف بین مسلمین طرح و عمال استعمارگران در تبلیغ آن بپاخاستهاند، قومیت و ملیت است که دولت عراق سالهاست بدان دامنمىزند. و در ایران نیز دستجات محدودى دانسته یا ندانسته از آن ترویج و تأیید مىکنند. و در سایر نقاط از ترک و کُرد و دیگر طوایف هم همان راه را پیش گرفتهاند و مسلمانان را در مقابل هم قرار دادهاند و حتى به دشمنى کشیدهاند؛ غافل از آنکه حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسئلهاى است که در آن حرفى نیست؛ و ملى گرایى در مقابل ملتهاى مسلمان دیگر، مسئله دیگرى است که اسلام و قرآن کریم و دستور نبى اکرم (ص) بر خلاف آن است؛ و آن ملى گرایى که به دشمنى بین مسلمین و شکاف در صفوف مؤمنین منجر مىشود بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمین و از حیلههاى اجانب است که از اسلام و گسترش آن رنج مىبرند. از ملى گرایى خطرناکتر و غمانگیزتر، ایجاد خلاف بین اهل سنت و جماعت با شیعیان است، و القاى تبلیغات فتنهانگیز و دشمنىساز بین برادران اسلامى و ایمانى است.» (همان،ج13،ص209)
همچنین چهره اختلاف افکنان و پشت پرده این توطئه را چنین افشا می فرمایند که:
«آنهایى که مىخواهند بین اهل سنت و اهل تشیع فاصله ایجاد کنند نه سنى هستند نه شیعه. اینها اصلًا به اسلام کار ندارند. و الّا کسى که به اسلام اعتقاد داشته باشد، در یک زمانى که با وحدت همه مسلمین باید پیشروى کنیم و پیروز بشویم ان شاء اللَّه، این نمىآید دامنبزند به اختلاف و مسائل اختلافى را طرح کند، اینها نیست جز اینکه اشارهاى از خارج هست. و قدرتهاى بزرگ فهمیدند که آن چیزى که آنها را عقب زده است اسلام است و وحدت مسلمین و برادرى بین همه گروههاى اسلامى، از این جهت، از اینجا شروع کردند که اینها را به هم بزنند.» (همان، ج14، ص381)
و در آخر این مبحث سفارشی از آن حضرت به علمای بلاد تقدیم می شود که:
«من امیدوارم که با همت همه آقایان، علماى اعلام همه بلاد و با اجتماع همه، برادرهاى اهل سنت و برادرهاى اهل شیعه مجتمع با هم باشند و از اختلافى که مىخواهند فاسدها و مفسدها ایجاد کنند بین ماها، از این اختلافات پرهیز کنند.» (همان ،ج15،ص 398و 399)
در ادامه مطلب را تکمیل می کنیم با کلام مقام معظم رهبری در مقاطع مختلف که با هشدارهای خود توطئه های دشمنان را برملا و وحدت و برادری مسلمانان را پاسداری می فرمایند:
«... مسألهى شیعه و سُنى یکى از ابزارهاى مهم دشمنان براى زمینگیر کردن امت اسلامى است. هم سُنىها بدانند، هم شیعهها بدانند؛ همه، در ایران و در دنیاى اسلام، این را بدانند که اختلاف شیعه و سنى یکى از ابزارها و چماقهاى دشمن علیه امت اسلامى است. آنها هر جور بتوانند، از این ابزار استفاده مىکنند. آن روزى که سُنىِ فلسطینى زیر فشار است، یک عدهاى را با این شعار، با این تبلیغات، که: اینها سُنى هستند، شما شیعه هستید؛ سعى مىکنند نگذارند کمک کنند. امروز که شیعهى لبنان زیر فشار است، به یک عدهاى مىگویند: شما سُنى هستید، اینها شیعه هستند؛ به آنها کمک نکنید. آنها نه به شیعه احترامى مىگذارند، نه به سُنى؛ آنها با اصل اسلام طرفند. سم مهلک دنیاى اسلام تفرقه است. این تفرقه، ملتها را از هم جدا مىکند؛ دلها را از هم جدا مىکند. الان دشمن، و همین سرویسهاى جاسوسى اسرائیل و امریکا، در عراق یک عدهاى را تحریک مىکنند که با شیعیانى که در عراق اکثریت را دارند - حالا امروز اکثریت دولت متعلق به آنهاست - مقابله و مبارزه کنند؛ ناامنى ایجاد کنند؛ و این ناامنى را وسیلهاى قرار مىدهند براى این که پاى خودشان را در عراق و در بغداد مستحکم کنند. امریکا براى ماندن در عراق بهانه لازم دارد و این بهانه، ناامنى است. آنها براى این که دولت عراق نتواند به خدمات لازم بپردازد، این اوضاع ناامن را در کشور به وجود مىآورند، تا بهانه داشته باشند که بمانند. اختلافات را آنها به وجود مىآورند: دل سُنى را نسبت به شیعه، دل شیعه را نسبت به سُنى آنچنان چرکین مىکنند که نتوانند با این همه مشترکات، کنار هم قرار بگیرند. این، کار دشمن است. چرا ما این حقیقت را نمىفهمیم؟ سالهاى متمادى است - از زمان مرحوم آیتاللَّه بروجردى (رضواناللَّهتعالىعلیه) و بعضى از بزرگانِ علماى اهل سُنت در مصر - که این فکر پیدا شده که بیایید اختلافات را کنار بگذارید؛ سنى، سنى بماند؛ شیعه، شیعه بماند؛ عقاید خودتان را داشته باشید؛ اما با هم، دست در دست هم بگذارید. قرآن از زبان پیامبر اکرم به مسیحیان آن زمان مىگوید: «تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الاّ نعبد الاّ اللَّه و لا نشرک به شیئا». آن وقت فرقههاى مسلمان، با خداى واحد، پیغمبر واحد، قرآن واحد، قبلهى واحد، عبادت واحد، این همه مشترکات و مسلّمات، چند موضوع مورد اختلاف را وسیله قرار بدهند براى دشمنى! این، خیانت نیست؟ این، غرضورزىِ غرضورزان و غفلتِ غافلان نیست؟ هر کسى که در این زمینه تقصیرى بکند، پیش خداى متعال مؤاخَذ است؛ چه شیعه باشد، چه سُنى.» (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۸۵/۰۵/۱۷)
«اختلاف بین طرفداران دو عقیده بر اثر تعصبات، یک امرى است که هست و طبیعى است، و مخصوص شیعه و سنى هم نیست. بین فِرَق شیعه، خودشان؛ بین فِرَق سنى، خودشان؛ در طول زمان از این اختلافات وجود داشته است. تاریخ را نگاه کنید، مىبینید هم بین فرق فقهى و اصولى اهل تسنن - مثل اشاعره و معتزله، مثل حنابله و احناف و شافعیه و اینها - هم بین فرق مختلف شیعه، بین خودشان، اختلافاتى وجود داشته است. این اختلافات وقتى به سطوح پایین - مردم عامى - مىرسد، به جاهاى تند و خطرناکى هم مىرسد؛ دست به گریبان مىشوند. علما مىنشینند با هم حرف مىزنند و بحث مىکنند؛ لیکن وقتى نوبت به کسانى رسید که سلاح علمى ندارند، از سلاح احساسات و مشت و سلاح مادى استفاده مىکنند که این خطرناک است. در دنیا این همیشه بوده؛ همیشه هم مؤمنین و خیرخواهان سعى مىکردند که مانع بشوند؛ علما و زبدگان، تلاششان این بوده است که نگذارند سطوح غیرعلمى کارشان به درگیرى برسد؛ لیکن از یک دورهاى به این طرف، یک عامل دیگرى هم وارد ماجرا شد و آن «استعمار» بود. نمىخواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنى همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضى از جهالتها، بعضى از تعصبها، بعضى از احساسات، بعضى از کجفهمیها دخالت داشته؛ لیکن وقتى استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد.» (۱۳۸۵/۱۰/۲1۵)
«سنى و شیعه هر کدام مراسم مذهبى خودشان را، آداب خودشان را، عادات خودشان را، وظائف دینى خودشان را انجام میدهند و باید بدهند؛ اما خط قرمز این است که نباید مطلقاً بین اینها به خاطر اهانت به مقدسات - چه آنچه که از سوى بعضى از افراد شیعه از روى غفلت صادر میشود، چه آنچه که از روى غفلت از بعضى از افراد سنى مثل سلفىها و امثال اینها صادر میشود که یکدیگر را نفى میکنند - چیزى بیان شود. این همان چیزى است که دشمن میخواهد. اینجا هم باید هوشیارى باشد.» (بیانات در دیدار مردم سقز، ۱۳۸۸/۰۲/۲۹)
آیت الله خامنه ای در پاسخ به استفتائی مطرح کردند که در آن خواسته شده بود تا ایشان نظر خود را درباره "اهانت و استفاده از کلمات تحقیرآمیز و توهین به همسر پیامبر اسلام عایشه اعلام کنند.: «اهانت به نمادهای برادران اهل سنت از جمله اتهام زنی به همسر پیامبر اسلام [عایشه] حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سید الانبیاء پیامبر اعظم -حضرت محمد(ص) -می شود.»
پرتال پژوهشی امام خمینی (ره)